وابستگی به هر چیزی برای انسان ضرر دارد. چه انسان آن را داشته باشد و چه نداشته باشد. تنها وابستگی مفید در عالم، وابستگی به خدا و اولیا خداست. اگر علاقه خود را به خدا و اولیائش در حد وابستگی بالا ببریم، تازه طعم زندگی و عشق را خواهیم چشید و از تنهایی و افسردگی خارج خواهیم شد.
همان طور که حاکمیت امام در جامعه موجب برقراری عدالت میشود، حاکم بودن امام در قلب یک انسان هم موجب تعادل روحی و تعالی انسان خواهد شد. اگر مهمترین محبت قلبت به امام تعلق داشته باشد، در واقع این امام است که بر دل تو حکومت میکند و قلبت را سرشار از حکمت و عدالت خواهد کرد.
نیاز ما به امام مهمترین نیاز در ارتباطات انسانی است. نمیشود جای این نیاز را با محبت و رابطه دیگری پر کرد. اگر جای امام را در قلبت به دیگری بدهی؛ مقام امام را در قلبت غصب کرده ای و هیچگاه از زندگیت لذت کافی و کامل نخواهی برد.
طبیعت بسیار زیبا است و حضور در طبیعت بکر میتواند انسان را در بازگشت به خویشتن و درک فطرت خود کمک کند. نگویید بعضی ها هستن که حضور در طبیعت هیچ نفع معنوی برایشان ندارد. بله بعضیها با پیامبر هم بوده اند و آدم نشده اند. آنها چون به شدت اسیر تمایلات نفسانی بوده اند، بهره نبردند.
بهترین استاد راهنمای هر کس خود اوست. ما هر کدام یک استاد بصیر و دلسوز ولی خاموش در درون خود داریم، که باید طی برنامه محاسبه نفس، زبان او را برای خودمان باز کنیم.
تمام حوادثی که در اطراف ما از صبح تا شب رخ میدهد برای دیدن خداست، هر کدام به رنگی.
بدون تصدیق آخرت نمیشود دنیا را تحمل کرد و بدون تصور بهشت نمیشود به لذت های دنیا اکتفا کرد. کسانی که بدون توجه به سرای آخرت به سرای دنیا خو گرفته اند، خود را فریب داده اند. انسان طوری آفریده شده است که نمیتواند به مواهب دنیا قانع شود.
پرواز آرزوی انسان است. در پرواز احساس رهایی و شکوه جان آدم را لبریز میکند. اما سقوط هم نوعی رهایی در خود دارد و بی شباهت با پرواز نیست. برای همین هر کسی سقوط میکند و از بند بندگی رها میشود، ابتدا احساس آزادی میکند، اما پایان سقوط ضربه هولناک نابودی است.
مهربانی باید مثل باران باشد، نه آبیاری قطره ای! خدای مهربان معمولا بر سر راه انسان کسانی را قرار میدهد که شایستگی مهربانی ندارند و قدر شناسی نمی کنند. این امتحان مهربانی است و دلیل صداقت شخص مهربان. مهربانی کردن و وفاداری ندیدن و همچنان مهربان بودن اوج مهربانی است.