تا جایی که امکان دارد کمتر حرف بزنید، آنگاه پس از این سکوت حرف های حکیمانه و خوبی بر زبان جاری خواهید کرد.
تا جایی که امکان دارد کمتر حرف بزنید، آنگاه پس از این سکوت حرف های حکیمانه و خوبی بر زبان جاری خواهید کرد.
هدف غایی حیات انسان و این همه فرایند های تلخ و شیرین و فراز و فرود ها در حیات انسان، آمادگی برای ملاقات پروردگار است. ملاقات خدا که خالق همه لذات دنیا و آخرت است. از همه لذت های عالم شیرینتر ؛ هیجان انگیز تر و سرمست کننده تر است. در لحظه اول ملاقات خدا اثر تمام تلخ کامیهای دنیا از دل انسان زائل میشود.
دین بیشتر از آن که از مقوله نقل و روایت باشد، از مقوله درک و درایت است. به همین دلیل معصوم علیه السلام فرموده اند : < علیکم بالدرایة لا بالروایة > . بدون تفکر نمیشود دیندار شد و بدون تحلیل نمیشود دیندار باقی ماند. هر چه نور است برای قرآن و روایات معصومین علیهم السلام است ولی تفکر آن چشم بینایی است که این نور را مبیند.
عدالت یعنی هر چیزی جای خودش باشد. اما اینکه جای هر چیز کجاست، کاملش را فقط خدا میداند. حالا بعضی ها با ترازوی درک اندک خود از عدالت، میخواهند بسنجند ببینند خدا عادل هست یا نه ! بعضیها با همین ترازوی کوچک عدالت پیامبر (ص) را اندازه میگرفتند که آخر سر خوارج شدند.
انسان موجودی است که در نهایت ضعف، نهایت قدرت را طالب است. قدرت طلبی انسان پایان ندارد در حالی که انسان نمیتواند قدرتی به دست بیاورد. کسی نیست به او بفهماندتو فقط میتوانی به یک قدرت لایزال و مطلق متصل بشوی. او را پیدا کن و قدرت طلبی خود را با دوست داشتن خومد ارضا کن. البته او به تو قدرت هم خواهد داد ولی مستلا هیچ چیز نخواهی بود.
ولایتمداری علامت سلامت ایمان و تکمیل آن است. ایمان به خدا گام اول رشد است که به دلیل وجود علاقه فطری به پرستش امری سهل است. در این مرحله انکار خدا کار دشواری است. اما اگر بخواهی ایمانت از حد اولیه فطری اوج پیدا کند، باید با پذیرش برتری ولی خدا بر خودت، سلامتی ایمانت به خدا را به اثبات برسانی و تکمیل کنی.
یکی از آخرین وظایف منتظران، آمادگی برای برخورداری از امام مقتدر است. مومنان در طول تاریخ، با وصف مظلومیت اولیا الله خو گرفته اند و به همین دلیل مواجهه با امام مقتدر و تغیر این ذهنیت برای آدم های سطحی دشوار است. گرچه ما پس از ظهور یک امام معصوم و مقتدر خواهیم داشت، اما بعضیها تحمل این اقتدار را ندارند.
همه بدیهای انسان از تمایلات خوب آغاز میشود. هر خصلت بد از عناصری تشکیل میشود که برخی از آن ها بسیار ارزشمندند. وقتی انسان تمایلات خوب خود را درست پاسخ ندهد و جهت دهی الهی پیدا نکند، همان تمایل با جهتگیری و مصداقیابی غلط، انسان را ورطه هلاکت خواهد کشاند. آگر آدم خودش را بشناسد، درمیابد که با تمام وجود فقط خدا را میخواهد.
یکی از مواقعی که انسان به دنبال خدا میگردد، احساس توبه به او دست میدهد و صفای باطن پیدا میکند ؛ بعد از سرخوردگی و رسیدن به بن بست است. گویی پس از یک بلای سخت چشم انسان باز می شود. ما باید طوری زندگی کنیم که بدون بلا این حالات را پیدا کنیم و این شدنی است. یکی از راههای آن توجه به بلاهای سهمگین آخرت است.